ما شاء الله لا حول ولاء قوه
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست تقدیم به روی ماه عالم مهدی موعود منجی تمام عالم هر که منجیست خدا یارو نگهدارش باد هم که عیسی و موسی محمد باشد طراح و نوسینده حجت اله عرفانیان مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صدحدیث آئینه روی محمد علیست دره علم خدا غیر از علی نیست جانشینه مصطفا این مرتضی مولاء علیست به ابجد خانواده محترم پیامبر583 پادشاه اصلی عالم 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583پادشاه اصلی عالم 583به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 74 فرقه گمراه دین اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدبه ابجد 245 دینه بحق الله 245 افق دین اسلامه حق245اسلامه حق245 فاطمه +علی =245 علی110+135فاطمه=245 یا اسلام محمد 245 با اسلام علی 245دین الهی فاطمه 245با اسلام علی 245 با اسلام بحق بدینه حق اللهی 245 با دین انسان 245 اهل منطقی 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 انقلابیان 245 بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر =245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 سلطان سریرولایت علی قل انماولی یکم الله علی245مدار245مراد245 ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش بیزاریم به ابجد با قاصبان اهل بیت 786-245 اسلامه حق 245 علی فاطمه =541 عمر ابوبکر 231 باقاصبه دین الله231 ابوبکر231 راه دزدی231 فلسفه دین الله 385شیعه 385 حرفهای حسابی 385راز اهل عالم 385فرق نمیکند که سنی بر حق باشد یا شیعه وحدت اسلام برایم مهم است و پذیرش بحق به ابجد وحدت کل اسلام 600 منهای 541 ابوبکر و عمر = 59 مهدی 59 بزودی خواهد آمد و همه ادیان را به وحدت فرا میخواند ما باید کمکش کنیم صحابه حضرت مهدی بودن زحمت داردو 202دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد=202 بلغ اولا بکمالهی کشف دوجا به جمالهی حسنت جمیعو خصالحی صلو علیه و آلهی حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا"علیا"یا علی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بوود نام مولاء الهی بحق که وصی مصطفی مرتضایی بت شکنی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 به ابجد 12منتخب12 اسلام 12 حق 12اخلاق12 نجاتبخش 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12هوا 12 ساعت 12 ماها 12 قلب 12جانها 12حم 12 گل گل12 دلی که نیست حب علی سنگ است چرا که نور وی و نور حق هماهنگ است مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست وصی بحق محمد سلام سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ سلام بر جمال حیدر کرار اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه نه 74 ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان =74باعث 74 فرقه شدن دین شدند74والشجرتها الملعونه 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74 به هزار نام خدا قسم 1000به ابجد محمد مصطفا 92 قسم = 1092 منهای ابجد سه خلیفه کن 1202- منهای 1092 = 110مولا و مقتدای عالم علیست افتخار دین 1346- 1202= 144 ضرب 12 امام در خودش 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا" و لا تفرقو 144 گمراه دین 310 عمر 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق 310بفریبی ها310مکرن310 کفری 310گمراه دین310عمر 310منکر310 نیرنگ310عمر310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 قاصبان بدین 310نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310 با اهل منافق 310 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین 310 رمززناه 310 گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یا بلاء دین اسلام 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 دلیله نفاق310کفری310 نیرنگ310نمرودی 310 کلب کلب هار 310 عمر 310سگ هار پلید 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310 سگ مردها310 نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310یا بلاء دین اسلام 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310ناهنجار 310پلیدی بقاصبانی 310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز ناهلی 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310بدعت شیطانه 851-541= 310عمر 310 با اهل منافق 310 حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام 310 رزل بدینی 310 با اهل منافق 310 اهل دین دین عدوالله 310عمرفاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310 مفسدین به جهان310 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310 310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310بفریبیها310 مکرن310 کفری310گمراه دین310عمر 310قاصبه دین الله310 فریب کاران اهل عالمی 715 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 310 عمر 310 گمراه دین 310خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 اهل بی مغز بدین 231ابوبکر 231با قاصبه دین الله 231 لانه جاسوسیه 231 قاصب ابله 231231محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231 فاسق231 اهل بقاصب231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 محکومان بدین231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231 با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231ابله بکل عالم 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 احمق ملحد 231 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 نفاق 231 عصیان 231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر310 با قاصب دین الهی 310 عمر 310 منکر 310 حرامیان 310 کفری 310 عمر ابوبکر231+ 310عمر 310ناحق عالمی = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد صغیر شیطان 22 مقصر 22 هذیان 22 عمر22شیطان 22 ابابکر22دشمن اسلام22 مجرمان 22 منافقان 22 بدبختی 22 بدیها 22 دروغ 22نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 مکارا 22 روباه 22 ابوبکر رکب وبا من از خار سر دیوار دانستم بناحقی دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت عمر به او سم ری سامری قوم محمد او را به درک اسفل سافلین فرستاد در طبقه سوزان جهنم که به آنجا اسفله سافین میگویند فقط شیطان نمرود شداد حامان فرعون عمر ابابکر شمر یزید معاویه و بت پرستان و قاصبان ولایت را عذاب میکنند قرار دارندهفت طبقه زیرداخل جهنم سوزان ترین جای جهنم را درک اسفله سافلین میگویند علمی فراتر از کهکشان ریاضی در قرآن به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر عمر 541 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541گمراه دین بناحق دینها 541 ابجد آل سعود 171+370 شیطان = 541 مردان گمراه 541جهل عرب ابله به کل عالم 541 اباجهل در دین عقیده باطل 541کفری دین حرام الهی 541دلیل نفاق به لعین دین 541 به دقل باز کودن با قاصب کل دین541 پلید ناکسان حرامیان 541ابله منافقا بناحق دین ها 541 بی دینها احمق جاهل منافق 541جهل عرب عقیده باطل541ملحد ها یا منافق آل سعود 541شیطان آل سعود541 آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی 541دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی 541 با قاصب کل دین نفاق541 کافر پلید دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام با دشمن ابله نادان 541 به نامرده ابله دین 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541آفت کلی 541انحرافه دین اسلام یا حقه بازان پلید اسلامی به نامرده ابله دین 541 عقیده باطلی نامردی 541 با منافقان ابله ملحد نادان 541دشمنه اسلامی 541کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541انحرافه دین اسلام 541
قالب وبلاگ 1
داستانهای زندگی 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
بزرگترین سامانه تبادل لینک 1
بهترین ریمل - ریمل حجم دهنده و بلند کننده 1
چاقو کمربندی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 130
بازدید ماه : 632
بازدید کل : 116473
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



به ابجدظالم 971- 430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541توهین دین ها 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 آل سعود 171+370 شیطان = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 آفتین 541 عداوتین 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 آل سعود 171 +370 شیطان = 541 قاتلی 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541منافقان پلیده دین 541 با ناکس های اهله قرآن 541مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541بنامردان قاصب 541 مردان گمراه541 فاجران دین اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 مردان گمراه 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541 به اولین قاصبان احمق پلید 541 نامردان اصلی دین 541 به ابجد آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541آفتین 541فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 میباشند 541احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 با ناکسهای اهل قرآن 541 مقصرا دین الهی 541 فاسد ترین نامرد اهل دین 541 مجرمین بدین اسلام 541مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 کافر پلید دین اسلام 541 احمقان فاسد دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر


 با سلام به برادر عزیزم درود بر شما خداوند حجاب 14 عشق 14 نبوت 14 امامت 14 حجاب 14 را مخصوص پیامبران الهی و پیشوایانشان قرار داد تا نظم الهی در بین مردم حکم فرما شود همه دنیا حجاب دارد خانه ها چندین حجاب دارند فقط توالتها حجاب ندارند انسانهایی که حجاب ندارند بهشت خود را با نجسات عوض میکنند 50 سال دنیا را به فساد کشیده و تا ابد از شجره زقوم در دوزخ خواهند خورد در قرآن خداوند می فرماید ای پیامبر به زنان و زنان مومنه بگو خود را 20 با رداء 20 محمد 20 بامانتو 20 بچادره20 پارچه ها 20 بپوشانند
 
 
110 سند منابع اهل سنتبه ابجد 110 دین الهی 110 علی 110 بحق 110 علی 110 دین الهی 110  اهل دینی 110 دین الهی 110 علی 110 بحق 110پلیسی 110 نان جو 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

نام شیعه 5 بار مستقیم در قرآن آمده ولی نام شما یک بار هم نیامده پیامبرفرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد فاطمه بر شیعه عزت میدهد درس توحیدو نبوت میدهد نام شیعه زینت قرآن بوود غیر شیعه نیست در قرآن ابد شیعه یعنی قل هو الله احد فرقه های دین همه باطل بوود اگر نام حنبلی خرس تنبلی یک بار میآمد من حنفی نخ کنفی ای بیچاره ای بدبخت روز قیامت جواب خدا را چه خواهی داد ای گمراه دین به ابجد گمراه دین 310 میشه 310 عمر 310 جهل عرب 310 منکر 310 کفری 310 اباجهل در دین 310 ابله منافقا 310 کلب کلب هار 310 جاهل منافق 310 سگ هار پلید 310 گرازه نا اهلی 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 عمر 310 حرامیان حرامزاده پلید 310 دلیله نفاق 310 اباجهل در دین310جهل عرب 310عمر310 گمراه دین 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 عمر 310گمراه دین 310حرامیان 310 نمرودی 310 سم ری 310 همان سامری قوم موسی و سامری قوم محمد(ص) به ابجد شیطان22 این آیه هم 22 حرف دارد وَ وَیْلٌ لِلْکافِرینَ مِنْ عَذابٍ شَدیدٍ = 22 وویل للکافرین من عذاب شدید = علم حروف این آیه هم 22 حرف میباشد  هم 22 عمر 22 ابابکر شیطان 22 این آیه قرآن هم 22حرف میباشد بشمار 22(اَلَّذينَ غَلَبَت أَهوَائَهُم عُقُولَهُم، يعني صحابه) معناي حقيقي كتاب خدا را تحريف كردند (حَرَّفوا) و آن را دگرگون ساختند (و غيّروه)» (عسكري، تفسير، 95؛ ن. ك. به ابجد فساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر = 22 عمر ابجد فساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر=22عمر22 ابابکر22 شیطان 22  این آیه قرآن 49 حرف به ابجد ابوبکر عمر49 حروف میباشد بشمار49  وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ این آیه 49 حروف ابجد ابوبکر 27+22 عمر = 49 به ابجد صغیر هم 49شیطان گمرهی49 وَ وَیْلٌ لِلْکافِرینَ مِنْ عَذابٍ شَدیدٍ =  ویل للکافرین من عذاب شدید = علم حروف این آیه هم 22 حرف میباشد علم نقطه میگوید به 14 معصوم خیانت شده  22شیطان 22 ابابکر 22 بدبختی 22 بناحقه 22 نابحقه 22 دشمن اسلام22 عمر 22 ابابکر22 مجرمان 22 منافقان22 عمر 22 هذیان 22 مقصر22 بدبختی22 دشمن اسلام 22 ابجد شیطان هم 22 عمر 22 ابابکراین آیه قرآن هم 22حرف میباشد بشمار 22(اَلَّذينَ غَلَبَت أَهوَائَهُم عُقُولَهُم، يعني صحابه) معناي حقيقي كتاب خدا را تحريف كردند (حَرَّفوا) و آن را دگرگون ساختند (و غيّروه)» (عسكري، تفسير، 95؛ ن. ك. به: ابوبکرابجدفساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر = 22 عمر ابجد فساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر=22عمر

به ابجد شیطان 22 هذیان 22 عمر22 ابابکر22 دشمن اسلام 22 بدبختی 22 نامردان 22 دینها 22 مکارا 22مجرمان 22 منافقان 22 شرابیا22 با خودسرا 22 شرخراه22سرخراه  22خیانت ها 22 گمرهه 22 مقصر22 عمر 22 شیطان22 ابابکر22 مجرمان 22 منافقان 22 اهل آتشه 22دوزخه 22درآتشه 22دوزخه 22 خردجال 22 نامردان 22دینها 22 پیامبرفرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی541 ابجد ابوبکر231+310 عمر = 541 به ابجد خیانتکاران اهل دین 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر به ابجد خائنان 772 -541 عمر ابوبکر = 231  ابوبکر 231 احمق ملحد 231

به ابجد احمق ها خبیث دین اسلام 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر231

ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541عداوتین541 مجرمین بدین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541دشمنه اسلامی541 آفتین541 قاتلی541مرگ کافر 541مجرمین بدین اسلام541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 اهله شر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها 541 بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 ابوبکر و عمر 541 بجای تشحیح غسل و کفن رسول خدا ایشان را رها کرده و به سقیفه برای قصب خلافت رفته بودند ابجدظالم971-430مقصر=541عمر ابوبکر541 مقصر 430+231 ابوبکر =661 عثمان 661+310 عمر =971ظالم به دست میآید971ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 ابجد سه خلیفه 1202 مقصر430 + 231=661 عثمان مقصر 430 +310 عمر +661= 971 ظالم به دست می آید عثمان661+310 عمر = =971 ظالم به دست می آید خیانت کار عالمی 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر با پلیدترین ملحدها 772-541عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430مقصر = 971 ظالم به دست میآید = 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر =971 ظالم971+231 ابوبکر رکب وبا =1202 سه خلیفه عمرابوبکرعثمان1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 خداوند میفرماید ما ازمجرمان سخت انتقام میگیریم 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202مخالف قرآن با ناهلی 1202 تفرقه در ادیانه اسلامی 1202 بافاسد ترین دشمن1202 ارتش کفار1202 بکافران محض 1202دزد غافله ادیان 1202ریاست فتنه ها1202 اهل ظلم دین اسلام 1202منافقه کفاره قریشی 1202 غافل نا اهلی 1202 کفر عافت قرآن 1202 با نامردتر از نامردا1202 ظالمی فاسدی بدین 1202 حاکمان ظالمه اهل دینها 1202 احمقان فاسد دین اسلامی 1202 خار ذلیل منافقان 1202با خبیث نا اهل1202 بدبخت اهل عالمی 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202با ملحد خبیث ظالم بدجنس بدین الهی 1202بدبختان بکل عالم 1202 خلیفه لا مذهبه قاصب دین الله 1202ستمکارترین انسان1202به خلیفه لا مذهبه قاصب 1202خلافکاران اهل کفر 1202ریاست فتنه ها 1202با دشمن خائن اسلامی 1202 کفر آفت قرآن 1202غافل کل آدمها 1202بدترین دشمن اسلامی 1202با فاسدترین دشمن1202 1202ستمکارترین انسان 1202خلاف کاران اهل کفر 1202ظالم بدجنس بدین الهی 1202غافل کل آدمها 1202دزدان نامرد دین اسلامه 1202 ظالم نفاق 1202 احمق ملحدظالم1202 1202بکافران محض1202کفر آفت قرآن1202ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض 1202

به ابجد قرآن بسم الله الرحمان الرحیم 786-541 عمر ابوبکر= 245 به ابجد اسلامه حق 245 یعنی علی 110+135 فاطمه = 245 دینه بحق الله 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق فاطمه و علی میباشند به ابجد کاغذ و دواته 1447 -1202 سه خلیفه = 245 علی 110 +135 فاطمه =245 دین بحق الله 245 اسلامه حق 245 پیامبر کاغذ و دوات خواست عمر فرمود هذیان میگوید و قرآن ما را بس است

به ابجد شیطان 22 هذیان 22 عمر22 ابابکر22 دشمن اسلام 22 بدبختی 22 نامردان 22 دینها 22 مکارا 22مجرمان 22 منافقان 22 شرابیا22 با خودسرا 22 شرخراه22سرخراه  22خیانت ها 22 گمرهه 22 مقصر22 عمر 22 شیطان22 ابابکر22 مجرمان 22 منافقان 22 اهل آتشه 22دوزخه 22درآتشه 22دوزخه 22 خردجال 22 نامردان 22دینها 22 پیامبرفرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی

ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541عداوتین541 مجرمین بدین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541دشمنه اسلامی541 آفتین541 قاتلی541مرگ کافر 541مجرمین بدین اسلام541 

 

دین الهی 110 علی 110 یمین 110

 

یمین کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان میدهند 110نگین 110 دین الهی 110 حامیان110 دین الهی 110 یمین 110 دین الهی 110 علی 110 کف دست راستت نوشته 18 ذالحجه" چون نامه اعمالت را به دست راستت خواهند داد ان شاء الله 110+18 ذالجه" غدیر خم کف دستت نوشته 18 دست راستت چون نامه عملت را قرار است به دست راستت بدهند  ان شاء الله 110 دین الهی 110 +18 = 128 کلید دین 128 امام الهی 128 حسین 128 کلید دین 128 کف دست چپ شما نوشته 81 - 18 ذالحجه" غدیر خم  = 73 فرقه گمراه به دوزخ میروند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام الله علیه اگر دینت کلید نداشته باشد جهنم کلید نمیخواهد باز است گمراه دین 310 منکر 310کفری 310 عمر310 فاسق دینه 310مفسدین بدین 310نیرنگ 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین310مفسدین بدین310مکرن310کفری310دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدک فاطمه 310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق310ابله منافقا310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310حرامیان 310سامری310 گمراه دین310مکرن 310حرامیان 310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابی منافقی 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310 310کلب کلب هار 310 با چلپاسه گیرا 310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یا بلاء دین اسلام 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 دلیله نفاق310کفری310 نیرنگ310نمرودی310 کلب کلب هار 310 عمر 310سگ هار پلید 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلیددین310بقلدردینی310احمق ها بی دین310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز ناهلی 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود ابجد شیطان صفت  عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد صغیر عمر22 ابابکر 22 شیطان 22 عمر 22 مقصر 22 بدبختی 22 دشمن اسلام 22 منافقان 22 مجرمان 22 

 

کف دست چپ شما نوشته 81 - 18 ذالحجه" غدیر خم  = 73 فرقه گمراه به دوزخ میروند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام الله علیه
حسین128کلید دین 128جانه جهانی 128حامی دینه128 امام الهی 128کلید دین128 حسین 128 زمان پیامبر هم دانشمندانی بودند ولی مقام آنهابه داشمندان اتمی و فضایی و دارویی کنونی نمیرشد هر چه علم پیشرفت کند مقام علمی و دینی انسانها بالاتر میرود حسین (ع) مقامش بالاتر از خیلی از  انبیاء الهی میباشد روزی پیامبر در مسجد در حال سجده بود کودکی 4 ساله وارد مسجد و دوید رفت و سر مبارک پیامبر را گرفت و مدام میبوسید و و رفت پست مبارک روی مهر خاتم نشست  در دایره خاتم بجز جانشین کسی زنده نخواهد ماند  جبرئیل نازل و فرمود ای پیامبر پروردگار میفرماید اگر از سجده برخیزی مقام نبوت را از شما صلب خواهم نمود تا اینکه حسین پائین آمد و مشغول نماز با پیامبر شد مردم سبب دین و سجده طولانی را پرسیدند پیامبر فرمود این ماجراء را که جانشینان من از نسل حسین میباشند و هر کسی حسین را بیازارد مرا آزرده و دشمن خدا میباشد و دوست حسین دوست خداست 

الم به ابجد صغیر 11 و به ابجد کبیر الم 71+11 = 82مهدی 82

امام 82 +46 محمد علی =128 کلید دین 128 حسین 128 اگر

دینت کلید ندارد خیلی خاک بر سری  

 

 

پیامبر فرمود منم نبی الله128 نبی الله128 بهای اله دینی128حسین 128کلید دین 128 اهل محمد 128کلید دین 128 امام الهی 128

بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی128حامیه

دینه 128 کلید دین 128 آله محمد با حامی بدین128 جان دینی 128سبب دین 128 اهل محمد 128  حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128 اهل محمد128 کلید دین 128با جانه الله 128 با کله دینها 128 بهای اهل دینی 128 حسین128 سبب دین 128جانه جهانی128  یاگنج دین128موج دینی 128 امام الهی 128 کلید دین 128 سبب دین 128 دین آزاده الهی 128 حسین 128 جان دینی 128به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسینبهابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 کلید  دین 128 اهل محمد 128=حسین128 گنجینهی 128 کلید دین 128 اهل محمد 128=  12 امام پدر برادر و فرزندانحسین میباشند رسول خدا (ص) فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسینمیباشندبه ابجد جان خدای 669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین خلیفه خدا 1330-1202 سه خلیفه = 128 حسین      128کلید دین 128 امام الهی 128دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر= 128 حسین       128 جانه جهانی 128 جانه دینه 128وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین128       128 اهل محمد 128سبب دین 128 دین جانباز 128 حسین است 128 یعنی 8 ضربدر2= 16+1= 17 نماز 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء 12 امام 12+5 تن = 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء جانشین بپیامبر669-541 = 128 حسین128 دین جانباز 128 نصب خلافت الله1320-1202سه خلیفه = 128 حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدنددین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدهم اکنون بدستور قائم آل محمد شیعیان آن حضرت فقط از مولایشان مهدی دستور میگیرند و مدام به زیارتش نائل میشوند و عشق واقعی آنان امام مبین قائم آل محمد (عج) میباشد در آیه 12 یاسین که 23 کلمه دارد مهدی هم به ابجد 23 میباشد این آیه قرآن هم 23 کلمه دارد23 وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 امام مبین بدون وحی به امر خدا از همه عالم آگاه میباشد از مولایم پرسیدم مورد اعتماد ترین قوم نزد الله پروردگار عالم  فرمود شیعیان من میباشند نام شیعه چندین بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده است به ابجد مهدی 23 امانت اربابه 23 حامی 23 آزادی 23 زمین 23 وارث 23 زمین 23 مهدی 23 جانشینه23 امانت ارباب 23  مبارک 23 مباهله 23 ریاست 23 بعالم 23 سلیمان 23 مهدی  23 تورات 23 فرقان 23 سلیمان 23 قبولی 23وارث 23اصلی23  امام جن انسه23  زمین 23از آن 23مهدی 23 سلطانه 23 شاه مراد23  مهدی23 سلطانه 23 بعالم شاهنشهی 23

 

کلمه امام به علم ریاضی قرآن امام 82 مهدی هم به دو ابجد صغیر و کبیر 82 میباشد علمی هم ثابت شده است علم ریاضی قرآن مهدی به ابجد صغیر 23 این آیه قرآن هم 23 حرف میباشد وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 حرف امامی که به امر خدا از همه چیز با خبر است 23 مبارک23 زندگی 23 3 مباهله 23 ریاست 23 بعالم 23 سلیمان 23 مهدی23  مراد ها 23 سلطانه  23 شاهنشهی 23 

 

 

 

 

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ     این آیه 23 حرف میباشد مهدی 23 وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۱۲﴾

 

فقط یک امام میتواند مرده را هم  زنده کند به امر خدا کور مادر زاد را هم شفا میدهد23 با آقایم 23 مهدی 23سلیمان 23 بعالم23 سلطانه 23با ارباب 23 بدین ما 23 شاهنشهی 23 باوقارا23 مکتبه23 یعنی 3+2= 5 تن 5ضربدر5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر 5ضربدر5= 25 شیعه 25 دین آدم 25 شیعه 12 بار در قرآن آمده نام امام هم 12 بار در قرآن آمده است آدم باشد دیگه حق را بپذیر 5ضربدر 5 = 25 و دوازده امام 12ضربدر 12= 144 و چهارده معصوم 14 ضربدر 14= 196+25+144= 365 روز سال یا یک معادله علمی بیار یا آدم باش و حق را بپذیر و شیعه مولاء قائم آل محمد مهدی سالار جهان است
از اهل سنت بدون حب و بغض میپرسیم جواب میخواهیم :

اگر به عقیده شما خلافت باید به شورا و اجماع گذارده شود پس چرا عمر را اجماع مسلمین خلیفه نکرد بلکه او به وصیت ابوبکر خلیفه شد ؟
شما میفرمایید پیغمبر خلیفه ای تعیین نکرده بود و ابوبکر را اجماع مسلمین خلیفه نمود . ما میپرسیم چرا ابوبکر از پیغمبر تبعیت نکرد و خلافت را پس از خود به شورا واگذار نکرد؟

ابوبکر در نامه های خود مینوشت از جانب ابوبکر خلیفه رسول خدا . پس اگر پیغمبر خلیفه معین نکرده بود ابوبکر چرا خلافت خود را منسوب به پیغمبر میدانست ؟

جریان انتخاب خلیفه پس از عمر به شکل تازه ای درآمد و خلافت را در شورای شش نفری محدود نمود و مخالفین و مخالفین از آنها را محکوم به قتل دانست . اگر خلافت با اجماع و شورا حاصل میشود باید همه مردم در آن شرکت کنند . تشکیل شورای شش نفری چه معنی داشت ؟ گذشته از این آراء اکثریت در هر شورایی معتبر و قابل اجراست . دیگر کشتن اقلیت و مخالفین یعنی چه؟

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) - سنت -  110 سند غدیر از اهل سنت

 




اعتراف صریح این جوزی به کلمه مولاء در حدیث غدیر  دانشمندان عرب در تفسیر کلمه (مولی) در فرمایش رسول خدا که فرمود : (من کنت مولاه) وجوهی ذکر کرده‌اند که یکی از آن‌ها به معنای مالک است و... معنای دهمین آن اولی و برتر است ، خداوند فرمود: این مولای شما است ، به این معنا است که او اولی و برتر به شما است ، و چون ثابت شد که مولی به معنای اولی است ؛ پس حمل لفظ مولی در این حدیث بر کسی که مالک بنده‌ای باشد جائز نخواهد بود ؛ چون پیامبر مالک علی و علی بنده رسول خدا و آزاد شده او نبود ، و نیز حمل آن بر کسی که پسر عموی دیگری است جایز نیست ؛ زیرا او پسر عمویش بود . و نه بر هم پیمان ، چون این قضیه مربوط به کسانی است که ضرر دیده‌اند و پیمان بر کمک و همراهی می بندند . و نه بر یاری و کمک ؛ زیرا این معنی در خود کلمه موجود است . و نه بر کسی که سر پرستی (ضمان جریره) را دارد و نه بر همسایه که چنین حملی لغو است و نه بر آقا و سروری که اطاعتش لازم است .

پس مقصود از کلمه مولی در این حدیث غیر از معنای دهم آن که اطاعت محض و مخصوص ؛ یعنی همان حمل بر اَولی نخواهد بود ، و معنایش این می‌شود : کسی که من اولی و برتر از جان وی به خود او هستم پس علی هم اولی و برتر از جان او به او است. من در این معنی و تفسیر تنها نیستم ؛ بلکه ابو الفرج اصفهانی نیز در کتابش مرج البحرین این حدیث را از اساتیدش نقل کرده و می‌گوید : رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود : کسی که من ولی و سرپرست او و برتر از جانش به وی هستم ؛ پس علی سرپرست او است .

از این تعابیر فهمیده می‌شود که همه معانی کلمه مولی در نهایت باز گشت به وجه دهم آن دارد که جمله : آیا من بر جان مؤمنان برتر از خودشان نیستم ؟ و این نص آشکاری است در اثبات امامت و پذیرفتن طاعت و پیشوائی .

سبط بن الجوزی الحنفی ، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی ، تذکرة الخواص.

 

ثقلین و غدیر در کنار هم از لسان پیامبر

 

حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود:مگر نه این‌ است که گواهى می‌دهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است.ابن حجر بعد از نقل این روایت بر صحت آن تصریح کرده و به طرق آن نیز اشاره کرده و می‌گوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است.ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) المطالب العالیة زوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .

مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر

 

 

اعتراف وحشتناک ابن تیمیه در مورد حدیث ثقلین و غدیر 

و آنچه را که مسلم نقل کرده این است که رسول خدا صلی الله علیه وآله در غدیر خم فرمود: من دو چیز گرانبها در بین شما باقی گذاشتم کتاب خدا، سپس سفارش و ترغیب کرد به کتاب خدا، سپس فرمود : و عترت من ، اهل بیت من ، شما را به خدا سفارش می‌کنم درمورد اهل بیتم ، این را سه بار تکرار کرد و این روایتی است که تنها مسلم آن را نقل کرده است .

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج7، ص318، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

 

 

اعتراف وحشتناک دیگر ابن تیمیه در مورد حدیث ثقلین و غدیر 

در روایت صحیح از پیامبر صلی الله علیه وآله ثابت شده است که آن حضرت در غدیر خم (میان مکه و مدینه) در حضور مردم خطبه خواند و فرمود: همانا من دو چیز گرانبها در میان شما می‌گذارم، یکی کتاب خدا است. آنگاه مردم را درباره آن سفارش کرد. سپس فرمود: وعترت من ،‌ اهل بیت من. شما را به خدا سفارش می‌کنم درمورد اهل بیتم . این جمله را سه مرتبه تکرار کرد.

و حسن و حسین از بزرگان اهل بیت رسول خدا و نزدیکترین افراد به آن حضرت است؛ چنانچه در روایت صحیح ثابت شده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله کسایش را بر علی، فاطمه، حسن و حسین انداخت پس از آن فرمود: خدایا این ها اهل بیت من هستند پس رجس و پلیدی را از آنها دور کن و آنها را پاک گردان.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج4، ص561، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

 

 

یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آنجا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم.رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گرانبار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از آنان پیروى نمایید، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است. سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه کسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولی تر به جان و مال است آنگاه فرمود:بر هر کسی من ولایت دارم، علی نیز مولای اوست.

 

 

یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است

که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آنجا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم.رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گرانبار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از آنان پیروى نمایید، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است. سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه کسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولی تر به جان و مال است آنگاه فرمود:بر هر کسی من ولایت دارم، علی نیز مولای اوست.

 

سنت

 

اعتراف به صحت حدیث غدیر

ترمذی از أبو طفیل

أبی سریحه و یا زید بن أرقم (تردید از شعبه است) از رسول خدا نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود : «هرکس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .این حدیث حسن و صحیح است ، شعبه این روایت را از میمون بن عبد الله از زید بن أرقم از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرده است . أبو سریحه همان حذیفة بن أسید غفاری صحابی رسول خدا است .الترمذی ، محمد بن عیسى أبو عیسى السلمی (متوفای279هـ) ، سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .

محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :

أخرجه الترمذی و قال : «حدیث حسن صحیح» .قلت : وإسناده صحیح على شرط الشیخین .

ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند ، صحیح است .الألبانی ، محمد ناصر ، سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مکتبة المعارف ـ الریاض .

 

 

ابن ماجه قزوینی از سعد بن أبی وقاص

عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که در یکى از سال‌هاى حج که معاویة به مکّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در این هنگام ، حاضران براى خوشحال کردن ، معاویه ، از حضرت على علیه السّلام بدگویی مىکردند .

سعد ، از شنیدن نکوهش آنان ، خشمناک شد و گفت : چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مىگوئید که خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود :

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .

و شنیدم خطاب به حضرت على علیه السّلام، مىفرمود:

«انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»

و شنیدم که فرمود:«لاعطینّ الرّایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مىسپارم که خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دوست مىدارد.

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 45 ، ح121 ، باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .

محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید :

أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحیح (ألبانی، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة‌ ، ج 4 ، ص 249 ،)

 

 

ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب

عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکى از مسیرها دستور داد براى نماز جمع شویم و در آنجا دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :

«ألست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛ آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگى تصدیق کرده و بله گفتند . باز فرمود :

«ألست أولى بکلّ مؤمن من نفسه ؛ آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آن‌ها سزاوارتر نیستم ؟ » .

باز هم تصدیق کرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على علیه السّلام کرده و فرمود:«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید ، بدانید که على به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.

سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على علیه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما » .

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .

البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :صحیح .

محمّد ناصر الألبانی ، صحیح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة

 

 

ابن حجر عسقلانی از امیر مؤمنان علیه السلام

حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود :مگر نه این‌ است که گواهى میدهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است .

ابن حجر بعد از نقل این روایت می‌گوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است .

ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) ، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ

 

 

بزار از زید بن یثیع

ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع به اتفاق همگان روایت کرده اند که از حضرت على علیه السّلام شنیدیم ، سوگند مىداد که اگر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای برخواستند و شهادت دادند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود : مگر نه این که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :

«من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .

البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .

هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید :رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است

الهیثمی ، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407هـ .

 

 

بزار از سعد بن أبی وقاص

عائشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم ؟ هر کس که من مولای او هستم ، علی مولای او است .

البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409 هـ .

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :

رواه البزار ورجاله ثقات .این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند .مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 107 ، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407 .

 

 

طبرانی از زید بن أرقم

یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گران بار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است .سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .

المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 171 ، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360 ، ناشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی .البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :أخرجه الطبرانی ( 4986 ) و رجاله ثقات .طبرانی آن را نقل کرده و روایان آن مورد اعتماد هستند .

البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة .

 


اعتراف اهل سنت در مورد رجال حدیث غدیر

شمس الدین ذهبی (متوفای748هـ)

محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمتی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است .

 

 

شمس الدین ذهبی (متوفای748هـ)

من یک جلد از کتاب أسناد حدیث غدیر را که ابن جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن أسناد آن گیج و مبهوت شدم .

 

 

محمود الالوسی بغدادی (متوفای1270هـ)

ذهبی گفت : این حدیث به صورت متواتر نقل شده است و من یقین کردم که از رسول خدا ‌صلی الله علیه وآله صادر شده است، اما جمله: «اللهم وال من والاه» نیز سندش قوی است

 

 

ابن حجر عسقلانی (متوفای 852 هـ )

حدیث : «من کنت مولاه فعلی مولاه» را ، ترمذی ونسائی با سند صحیح نقل کرده اند ، سند‌های بسیاری دارد ، که همه آن‌ها را ابن عقده در کتاب مستقلی جمع آوری کرده است و بسیاری از اسناد آن صحیح و یا حسن هستند.

 

 

ابن حجر الهیثمی (متوفای974هـ)

در صحت حدیث غدیر شکی نیست ؛ زیرا گروهی مانند : ترمذی ، نسائی و احمد آن را با سند نقل کرده اند ، اسناد این حدیث فراوان است و شانزده تن از اصحاب آن را روایت کرده اند ، و در نقلی که احمد دارد می گوید : سی نفر از اصحاب در زمان خلافت علی علیه السلام وقتی که علی از آنان در خواست گواهی بر شنیدن این حدیث از رسول خدا صلی الله علیه وآله نمود ، شهادت دادند که آن را از پیامبر شنیده‌اند

بیشتر سندهای این حدیث صحیح و حسن است و سخن کسی که بر سند آن بخواهد ایراد می‌گیرد ، ارزش توجه ندارد.

 

 

جلال الدین سیوطی (متوفای 911هـ)

این حدیث را امام احمد ومسلم از براء بن عازم نقل کرده اند و احمد مجدداً آن را از بریده بن حصیب و ترمذی و نسائی و ضیاء مقدسی از زید بن ارقم آن را نقل کره اند، هیثمی می گوید: رجال سند احمد همه ثقه هستند و در مورد دیگری گفته است راویان آن راویان صحیح بخاری هستند .سیوطی می گوید: حدیث غدیر متواتر است.

علت ایراد این حدیث آن است که اسامه به علی گفت : تو مولای من نیستی ؛ بلکه مولای من پیامبر است ، رسول خاد صلی الله علیه وآله پس از شنیدن این سخن فرمود : هر کس من مولای او هستم ، علی نیز مولای او است .

 

 

جلال الدین سیوطی (متوفای 911هـ)

هیثمی گفته است که راویان مسند احمد مورد اعتماد هستند و در جای دیگر گفته که روایان آن راویان صحیح بخاری هستند و مصنف (سیوطی) گفته است که حدیث غدیر متواتر است .

 

 

أبو حامد غزالی (متوفای505هـ)

از خطبه‌های رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند . رسول خدا فرمود : هر کس من مولا و سرپرست او هستم ، علی مولا و سرپرست او است . عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به علی (علیه السلام) این گونه تبریک گفت :

«افتخار ، افتخار ای ابوالحسن ، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.»این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیه السلام) به رهبری امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها ، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی‌ها ، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمین‌های دیگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و [مصداق این آیه قرآن شد :]

پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن ، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى کردند .

 

 

ملا علی قاری (متوفای1014هـ)

حدیث غدیر بدون شک صحیح است ؛ بلکه بعضی از حافظان آن را متواتر دانسته اند ؛ چون در نقل احمد آمده است :

این حدیث را در زمان خلافت علی علیه السلام بعد از اختلافی که در باره آن پیش آمد، سی تن از اصحاب شهادت دادند که آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده اند.

 

 

علامه اسماعیل بن محمد العجلونی الجراحی (متوفای 1162هـ)

حدیث: «من کنت مولاه فعلی مولاه» را طبرانی و احمد وضیاء در کتابش المختارة، از زید بن ارقم وعلی و سی نفر از صحابه نقل کرده اند، پس حدیث متواتر و مشهور است.

العجلونی الجراحی ، إسماعیل بن محمد ، کشف الخفاء ومزیل الإلباس عما اشتهر من الأحادیث على ألسنة الناس ، ج 2 ، ص 361 ، رقم : 2591

 

 

محمد ناصر البانی (1332هـ . 1914م ؛ 1420هـ - 1999م)

رای حدیث غدیر سند‌های بسیاری ذکر شده است که افراد زیادی مانند هیثمی در کتابش المجمع اسناد آن را ذکر کرده اند ، ومن آنچه آورده‌ام اندکی از آن است که هر کسی پس از آشنائی با اسناد آن یقین به صحت پیدا می کند . ابن عقده همه راه‌های نقل آن را در کتابی مستقل جمع کرده است و ابن حجر بنا بر بعضی از اسناد ، آن را صحیح و بر بعضی از اسناد ، حسن دانسته است .

خلاصه سخن آن که هر دو قسمت این روایت [من کنت مولاه فعلی مولاه ؛ اللهم وال من والاه ] صحیح هستند ؛ بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده است ... .

البانی ، محمد ناصر (معاصر) ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249

 

 

محمد بن اسماعیل صنعانی (متوفای1182هـ)

گروهی از بزرگان و پیشوایان در دانش حدیث ؛ مانند : احمد حنبل و حاکم نیشابوری و ابن ابی شیبه و ابن ماجه حدیث : من کنت مولاه... را با سند روایت کرده‌اند . برخی از پیشوایان آن را از احادیث متواتر شمرده اند .

الحسنی الصنعانی ، محمد بن إسماعیل الأمیر ، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار ، ج 1 ، ص 243 ، تحقیق : محمد محی الدین عبد الحمید ، ناشر : المکتبة السلفیة - المدینة المنورة .

 

 

سبط بن جوزی (متوفای 654هـ)

دانشمندان متخصص در تاریخ اسلام اتفاق دارند که قصه غدیر بعد از باز گشت رسول خدا ‌صلی الله علیه وآله ‌‌از حجة الوداع در هیجدهم ذی الحجة اتفاق افتاد ، اصحاب و یارانش را صد و بیست هزار نفر بودند جمع کرد و درسخنرانی اش فرمود : هر کس من او را مولا و رهبرم ؛ پس علی ، مولا و رهبر او است ، در این روایت با صراحت نه با کنایه و اشاره رسول خدا صلی الله علیه وآله علی را پیشوا قرار داد.‌‌

سبط بن الجوزی الحنفی ، شمس الدین أبوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادی ، تذکرة الخواص

 

 

علامه شمس الدین الجزری الشافعی (متوفای833هـ)

وی پس از نقل حدیث غدیر می گوید: این حدیث از این جهت حسن واز جهات زیادی صحیح و از جهت امیر المؤمنین علی و رسول خدا متواتر است، گروههای زیادی از گروههای زیادی دیگر آن را روایت کرده اند، سخن کسانی که بدون آگاهی از دانش حدیث آن را ضعیف دانسته اند ارزشی ندارد ونباید به آن اعتنا کرد.

الجزری الشافعی ، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد بن محمد ، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه

 




«مولی» به معنای «اولی»


محمد بن اسماعیل بخاری (متوفای 256هـ) :

وی در تفسیر سوره حدید می‌نویسد :باب تفسیر سُورَةُ الْحَدِیدِ قال مُجَاهِدٌ ... «مَوْلَاکُمْ» أَوْلَى بِکُمْ .

مجاهد گفته است : (مولاکم) به معنای (اولی) و برتر به شما است .

البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ) ، صحیح البخاری

سنت

الکلبی ، محمد بن السائب ، (متوفى 146 هـ) ؛

محمد بن سائب کلبی از علمای پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از کسانی است که تصریح کرده است که «مولی» به معنای «اولی» می‌آید .

فخر رازی ، مفسر مشهور اهل سنت در تفسیر آیه « هی مولاکم وبئس المصیر (الحدید / 15) » می‌نویسد :در لفظ (مولی) چند نظریه وجود دارد ، یکی از آن سخنان از ابن عباس است که گفته است: (مولاکم) یعنی فرجام و عاقبت . توضیح آن این است که (مَولی) از (وَلِی) به معنی نزدیک بودن است ؛ یعنی آتش جایگاه شما است که به آن نزدیک می شوید و به آن می رسید .

سخن دوّم از کلبی است که می‌گوید : (مولی) یعنی اولی و بر تر از شما به خود شما است .

الرازی الشافعی ، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای604هـ) ، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب ، ج 29 ، ص 198 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1421هـ - 2000م .

 

 

أبو حیان اندلسی ، نظر کلبی را این گونه نقل می‌کنند :

( هو مولانا ) ناصرنا وحافظنا وقال الکلبی هو أولى بنا من أنفسنا فی الموت والحیاة .(او مولای ما است) یاور و نگاهدار ما است ، کلبی گفته است : مولی به معنای اولی و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگی است .تفسیر البحر المحیط ، ج 5 ، ص 53 ، تحقیق : الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق 1) د.زکریا عبد المجید النوقی 2) د.أحمد النجولی الجمل ، ناشر : دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ -2001م .

 

 

أبو حیان اندلسی ، نظر کلبی را این گونه نقل می‌کنند :

( هو مولانا ) ناصرنا وحافظنا وقال الکلبی هو أولى بنا من أنفسنا فی الموت والحیاة .(او مولای ما است) یاور و نگاهدار ما است ، کلبی گفته است : مولی به معنای اولی و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگی است البغوی ، الحسین بن مسعود (متوفای516هـ) ، تفسیر البغوی ، ج 2 ، ص 299 ، تحقیق : خالد عبد الرحمن العک ، ناشر : دار المعرفة - بیروت

 

 

أبی عبیدة ، معمر بن المثنی ، (متوفای 210هـ)

«هِیَ مَوْلاَکُمْ» أولى بکم .این مولای شما است ؛ یعنی اولی و برتر است به شما .

التیمى ، أبو عبیدة معمر بن المثنى ، مجاز القرآن

 

 

أبو بکر الأنباری (متوفای 328هـ)‌‌‌

ابوبکر انباری گفته : مولی به معنای اولی است ، و این فرمایش خداوند : (النار هی مولاکم) ؛ یعنی نار اولی است برای شما . در شعر لبید هم به معنای اولی آمده است : دو گروه متخاصم گمان بردند که ترسناک تر و سزاوارتر برای ترس و وحت پشت سر و روبرو است .

الأنباری ، أبو بکر محمد بن القاسم (متوفای328هـ) ، الزاهر فی معانی کلمات الناس

 

 

إبن منظور الأفریقی (متوفای 711هـ)

ابن منظور مصری که کتاب لسان العرب او از برترین کتاب‌های لغت به شمار می‌رود ، با استشهاد به شعر معروف لبید تصریح می‌کند که «مولی» در این شعر به معنای «أولی» است :

وأما قول لبید : فعدت کلا الفرجین تحسب أنه مولى المخافة خلفها وأمامها فیرید أنه أولى موضع أن تکون فیه الحرب .

(ترجمه شعر قبلا ذکر شد) در شعر لبید : از (مولی المخافة) این چنین قصد شده است که : سزاورتر و بر ترین مکان که در آن جنگ خواهد بود ، پشت سر و رو برو است .الأفریقی المصری ، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711هـ) ، لسان العرب ، ج 15 ، ص 410 ، ناشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة : الأولى

 

 

الدقیقی النحوی (متوفای614هـ)

وی نیز که از بزرگان علم لغت در قرن هفتم به شمار می‌ورد ، تصریح می‌کند که «مولی» به معنای «اولی» می‌آید :

وقال تعالى : «مأواکم النار هی مولاکم» أی أولى بکم .

خداوند فرمود : جایگاه شما آتش است، یعنی آتش اولی و برتر است برای شما .

الدقیقی النحوی ، سلیمان بن بنین (متوفای614هـ) ، اتفاق المبانی وافتراق المعانی ، ج 1 ، ص 138 ، تحقیق : یحیى عبد الرؤوف جبر ، ناشر : دار عمار - الأردن ، الطبعة : الأولى ، 1405هـ 1985م

 

 

الحسینی الزبیدی (متوفای 1205هـ)

الزبیدی در تاج العروس به استشهاد به شعر معروف لبید تصریح می‌کند که «مولی» در این شعر به معنای «أولی» است :

وأما قول لبید : فعدت کلا الفرجین تحسب أنه مولى المخافة خلفها وأمامها فیرید أنه أولى موضع أن تکون فیه الحرب .

(ترجمه شعر قبلا ذکر شد) در شعر لبید : از (مولی المخافة) این چنین قصد شده است که : سزاورتر و بر ترین مکان که در آن جنگ خواهد بود ، پشت سر و رو برو است .

الحسینی الزبیدی ، محمد مرتضى (متوفای1205هـ ، تاج العروس من جواهر القاموس ، ج 40 ، ص 254 ، تحقیق : مجموعة من المحققین ، ناشر : دار الهدایة

 

 

أبو البقاء الکفوی (متوفای 1094هـ) :

کفوی از بزرگان لغت در قرن یازدهم است . وی در کتاب مشهورش الکلیات در باره کلمه (مولی) می ‌نویسد :

«مأواکم النار هی مولاکم» أی : هی أولى بکم .

جایگاه شما آتش است ؛ یعنی اولی و سزاوار تر برای شما است .

الکفوی الحنفی ، أبو البقاء أیوب بن موسى الحسینی ، (متوفای1094هـ) ، الکلیات معجم فی المصطلحات والفروق اللغویة ، ج 1 ، ص 870 ، تحقیق : عدنان درویش - محمد المصری ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1419هـ - 1998م

 

 

ابن حجر عسقلانی متوفی 852

ابن حجر عسقلانی در شرح این مطلب می‌نویسد :

قوله مولاکم أولى بکم قال الفراء فی قوله تعالى «مأواکم النار هی مولاکم» یعنی أولى بکم وکذا قال أبو عبیدة وفی بعض نسخ البخاری هو أولی بکم وکذا هو فی کلام أبی عبیدة .

فراء در توضیح آیه شریفه : (ماواکم النار هی مولاکم) گفته است : مولی به معنای اولی و برتر به شما است ، ابوعبیده نیز چنین گفته است و در بعضی از نسخه‌های بخاری به معنای «او اولی به شما است» آمده است ، و همچنین است در سخن ابوعبیده .

العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852هـ) ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 8 ، ص 628 ، تحقیق : محب الدین الخطیب ، ناشر : دار المعرفة - بیروت .

 

 

معنای واژه «ولی» در فرهنگ خلفا

ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» می‌دانستند :

مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیحش به نقل از خلیفه دوم می‌نویسد :پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ابوبکر گفت : من جانشین رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علی ) آمدید و تو ای عباس میراث برادر زاده‌ات را درخواست کردی و تو ای علی میراث فاطمه دختر پیامبر را .ابوبکر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چیزی به ارث نمی‌گذاریم ، آن‌چه می‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌کار ، حیله‌گر و خیانت‌کار معرفی کردید و حال آن که خدا می داند که ابوبکر راستگو ،‌ دین دار و پیرو حق بود .پس از مرگ ابوبکر ،‌ من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو حیله گر و گناهکار خواندید .النیسابوری ، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای261هـ) ، صحیح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 ، ح 1757 ، کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَیْءِ ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .

در این روایت خلیفه دوم تصریح می‌کند که ابوبکر خود را ولی = خلیفه رسول خدا می‌دانست ؛ ولی شما دو نفر او را تکذیب کرده و وی را خیانت کار و ... می‌دانستید ، من نیز خودم را ولی = خلیفه رسول خدا می‌دانم و شما دو نفر مرا دروغگو خیانت کار و ... می‌دانید.

 

 

الإمام أبی عوانة یعقوب بن إسحاق الاسفرائنی متوفی 316هـ

عمر گفت : و چون رسول خدا از دنیا رفت ابوبکر گفت : من ولی و جانشین پیامیرم ، و همانگونه که او رفتار کرد من نیز چنان خواهم رفت ؛ سپس عمر به علی و عباس گفت : شما خیال می‌کردید که أبو بکر ظالم و فاجر است ... سپس من بعد از ابوبکر دو سال حکومت کردم و روش رسول و ابوبکر را ادامه دادم ...

نکته مهم در این روایت این است که ابوبکر می‌گوید : «أنا ولی رسول الله (ص) بعده» کلمه «بعده» مطلب را روشن تر و ما را بهتر به مقصود می‌رساند .حال سؤال این جا است که چرا باید کلمه (ولی) و (مولی) که در سخن رسول باید با هزاران تأویل حمل بر غیر مراد متکلم شود ولی در سخن دیگران نیازی نباشد ؟

 

 

إبن أبی شیبة الکوفی متوفای235 ه

عمر گفت : و چون رسول خدا از دنیا رفت ابوبکر گفت : من ولی و جانشین پیامیرم ، و همانگونه که او رفتار کرد من نیز چنان خواهم رفت ؛ سپس عمر به علی و عباس گفت : شما خیال می‌کردید که أبو بکر ظالم و فاجر است ... سپس من بعد از ابوبکر دو سال حکومت کردم و روش رسول و ابوبکر را ادامه دادم ...إبن أبی شیبة الکوفی ، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ) ، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار

نکته مهم در این روایت این است که ابوبکر می‌گوید : «أنا ولی رسول الله (ص) بعده» کلمه «بعده» مطلب را روشن تر و ما را بهتر به مقصود می‌رساند .حال سؤال این جا است که چرا باید کلمه (ولی) و (مولی) که در سخن رسول باید با هزاران تأویل حمل بر غیر مراد متکلم شود ولی در سخن دیگران نیازی نباشد ؟

 

 

ابوبکر خود را «ولی امر مسلمین» می‌دانست :

متقی هندی گوید: خداوند محمد را پیامبر و سرپرست و پیشوای مؤمنان قرار داد ، و به وجود او بر ما منت گذاشت تا آن که او را نزد خودش خواند ، مردم را آزاد گذاشت تا خودشان بر اساس مصلحت‌ها پیشوا بر گزینند ؛ پس مرا به سرپرستی بر گزیدند ، به کمک خدا نه از چیزی می ترسم و نه سرگردانی احساس می کنم .

 



 

 

ابوبکر خود را «ولی امر مسلمین» می‌دانست :

ابن عساکر گوید: وقتی که با ابوبکر بیعت شد خطبه‌ای خواند که به خدا سوگند بعد از او چنین خطبه‌ای خوانده نشد ، پس از حمد و ثنای الهی گفت : من به امر رهبری شما برگزیده شدم ؛ ولی از آن خوشنود نیستم ، دوست داشتم یکی از شما این مسؤولیت را می‌پذیرفت ...

 

 



انتصاب عمر به عنوان ولی

ابوبکر به عثمان گفت بنویس : این سفارشی است به مسلمانان ؛ اما بعد ... سپس بیهوش شد بیهوش بود بوی گند شراب بی دینی هذیان می گفت عمر میگفت من ادکلن شرابی زدم بوی الکل از دهان من است وقتی آیه شراب نازل شد عمر فرمود گمان نکنم من از پس این یکی بر بیایم  ، عثمان نوشته را ادامه داد ، عمر بن خطاب را جانشین خودم بر شما قرار دادم من از پیامبر پیامبر ترم من حقه باز عالمم  پیامبر جانشین خود در غدیر را نتوانست انتخاب کند ولی من با انتخاب عمر کردم  سپس ابوبکر به هوش آمد ، گفت : آنچه نوشته‌ای برایم بخوان ؟ عثمان خواند و نام عمر را برد ، ابوبکر تکبیر گویان به عثمان گفت : خدا تو را پاداش نیکو دهد . به لا ت و هبل قسم در دوزخ میبینمت

آنگاه ابوبکر دست‌ها را بلند کرد و گفت : خداوندا من عمر را بدون اجازه پیامبرت جانشین قرار دادم ، جز صلاح آنان و جلوگیری از فتنه قصدی نداشتم ، تو خود آگاه تری که من در آستانه سفرم ، پس تلاش کردم تا بهترین و نیرومند ترین آنان را که حریص بر پیشرفت آنان باشد بر گزینم . او را از جانشینان هدایتگر که از پیامبر رحمت و صالحان پیروی نماید قرار ده ، و مردم را شایسته رهبری او گردان .

و نیز این عهد نامه را برای مسلمانان شام و فرماندهان ارتش فرستاد و به آنان گوشزد نمود که : بهترین فرد از میان شما را امیر و رهبر شما قرار دادم .

التمیمی البستی ، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم (متوفای354 هـ) ، الثقات ، ج 2 ، ص 192 ـ 193 ، تحقیق السید شرف الدین أحمد ، ناشر : دار الفکر ، الطبعة : الأولى ، 1395هـ – 1975

 

 

انتصاب عمر به عنوان ولی

ابوبکر در نامه‌ای به فرماندهان ارتش نوشت : عمر را بر شما جانشین قرار دادم ، و در این کار جز خیر خواهی برای مسلمین نخواستم ، سپس ابو بکر از دنیا رفت و شب بدنش دفن شد .

الجزری ، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفای544هـ) ، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول ، ج 4 ، ص 109 .

استفاده از ماده «خلیفه» و «ولی» در این روایت ، نشانگر آن است که در آن زمان مردم از این دو کلمه یک معنی استنباط می‌کرده‌اند و «ولی» همان معنایی داشته است که «خلیفه» داشته است .

نه تنها خلیفه اول برای انتصاب عمر از واژه «ولی» استفاده می‌کند ؛ بلکه صحابه نیز در اعتراضی که به ابوبکر داشتند ، از دو کلمه «ولی» و «خلیفه» در کنارهم استفاده کرده‌اند

 

 

مقارنه ولایت رسول خدا و ولایت امیر مؤمنان علیها السلام

رسول خدا صلی الله علیه وآله قبل از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» از مردم اقرار گرفت که آیا من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم ؟ «ألست أولی بکم من انفسکم» . وقتی همه مردم سخن آن حضرت را تصدیق کردند ، بلا فاصله بعد از آن فرمود : پس هرکس من مولای او هستم ، علی نیز مولای او است .

بسیاری از روایات غدیر که از طریق اهل سنت نقل شده ، جمله «الست أولی بالمؤمنین من انفسهم» را به همراه دارد که ما در مقاله «تواتر حدیث غدیر» به این روایات اشاره و صحت آن‌ها را ثابت کرده‌ایم . ولی در این جا فقط به شش روایت بسنده می‌کنیم :

1 . در روایت ابن ماجه آمده است که آن حضرت فرمود :

فقال أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَهَذَا وَلِیُّ من أنا مَوْلَاهُ ... .

فرمود: آیا من از جان مؤمنان به آنان بر تر نیستم؟ گفتند: آری چنین است، فرمود: آیا من نسبت به هر مؤمنی بر جان او برتر نیستم؟ گفتند: آری چنین است، فرمود: این علی رهبر و سر پرست هر کسی است که من مولای او هستم.....

ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، 

محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید :

این روایت را ابن ماجه نقل کرده است و سند آن نیز صحیح است.

أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحیح .

ألبانی ، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة‌ ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .


 






اعتراف به امامت درحدیث غدیر

محمد بن طلحة شافعی (متوفای 658هـ) :

وی در کتاب کفایة الطالب که آن را در باره مناقب امیر مؤمنان علیه السلام نگاشته است ، بعد از نقل روایت « ولو کنت مستخلفاً أحداً لم یکن أحد أحق منک لقدمک فی الإسلام وقرابتک من رسول الله ، وصهرک ... ؛ اگر بنا بود جانشین برگزینم هیچ کس سزاوارتر از تو به جهت پیشگامی‌ات در اسلام و نزدیک بودن به پیامبر خدا و داماد او بودن نیست) می‌نویسد :

وهذا الحدیث وإن دل على عدم الاستخلاف ، لکن حدیث غدیر خم دلیل على التولیة وهی الاستخلاف ، وهذا الحدیث أعنی حدیث غدیر خم ناسخ لأنه کان فی آخر عمره ( ص ) .

این حدیث اگر چه از ظاهر آن بر می‌آید که رسول خدا جانشین تعیین نکرد ؛ ولی حدیث غدیر خم دلیل بر تعیین سرپرست است که همان جانشینی رسول خدا است ؛ بنا بر این حدیث غدیر خم ناسخ حدیث قبل می‌شود ؛ چون حدیث غدیر در آخر عمر مبارک رسول الله ایراد شده و متأخر است .

الگنجی الشافعی ، الإمام الحافظ أبی عبد الله محمد بن یوسف بن محمد القرشی ، کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب.

 


استدلال های امام علی به غدیر

حضرت على علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند مىدهم هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است ، از جا برخیزد . سى تن از مردم براى اقامه شهادت بپا خاستند ـ ابو نعیم گفته است که افراد بسیارى شهادت دادند ـ و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین على علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود :

آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها مىباشم ؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق کردند . رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود :

هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ، پروردگارا ! دوست على را دوست بدار ، و دشمن على را دشمن بدار .

ابو طفیل گفت : از میان جمع در حالى بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتى مىکردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم : از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! «زید» گفت : آنچه را که شنیدى انکار مکن ! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کردهاى من خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدهام !

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :

رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، علی بن أبی بکر الهیثمی (متوفای807 هـ ) ج 9 ، ص 104 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407 .

این روایت را احمد نقل کرده و راویان آن ، راویان صحیح بخاری هستند ؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است.

 

 

سعید بن وهب گوید : حضرت على علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنى در حق من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهى دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود:هر کس من مولای او هستم ، این علی نیز مولای اوست.هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح .(مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 104 )

 

سنت-تاریخ تحلیل نشده اسلام

 

ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت على علیه السّلام سوگند مىداد که هر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهى خود را اعلام داشتند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود :

آیا من از جان مؤمنان سزاوراتر از خود آنها نیستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود : «من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 105 .

این روایت را بزار نقل کرده و تمام راویان آن ، راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز قابل اعتماد است .

 

سنت-سنت نبوی-سایت سنت

 

أبی اسحاق از سعید بن وهب و از «زید بن یثیع روایت کرده است که هر دو تن گفتند : حضرت على علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنى در حق من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام شش تن از کنار سعید بن وهب و شش تن از کنار زید بن یسع برخاستند و گواهى دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند ، خطاب به مردم فرمود :

آیا خداوند از مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیست ؟حاضران گفتند :آرى ! خدا بر همگى آنان اولویت دارد.رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

بارخدایا هرکه من مولای او هستیم ، این علی مولای اوست ، بارخدایا دوست بدار کسانی که او را دوست دارند و دشمن باش با کسی که با او دشمنی ورزد.

 

سنت

 

اعتراف وحشتناک البانی در مورد استدلال حضرت علی در مورد غدیر را ببینیم

عبد الله پسر احمد در آنچه بر مسند احمد افزوده است ، از سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده که این دو نفر گفته‌اند : علی در رحبه مردم را سوگند داد که هر کس حدیث غدیر را از رسول خدا شنیده است از جا بر خیزد . بعد از شش نفر از کنار سعید و شش نفر از کنار زید شهادت دادند ... و در حدیث چهارم ـ در طریق داشت دوّم و سوّم ـ نیز این روایت گذشت . سند آن نیکو است و بزار نیز همانند آن را به شکل کامل‌تری نقل کرده است. و برای این روایت سند‌های بسیاری وجود دارد که طایفه بزرگی از علما آن را نقل کرده‌اند ؛ از جمله هیثمی در مجمع الزوائد .

من نیز تا اندازه‌ای که در توانم بود این روایات را بعد از تحقیق سند‌های آن ، آن‌هایی را که سندش قطعی بوده نقل کردم وگر نه این روایت طرق بسیاری دارد . و ابن عقده نیز آن را در کتابی جدا‌گانه آورده است .

ابن حجر عسقلانی در باره حدیث غدیر گفته : بعضی از روایات غدیر صحیح و بعضی از آن حسن هستند . و خلاصه این که این حدیث با هر دو قسمتش [ من کنت مولاه ... اللهم وال من والاه] صحیح است ؛ بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم نقل شده ؛ چنانچه برای کسانی که در سند آن تحقیق کرده‌اند ، مطلب آشکاری است و من به اندازه کافی آن را ذکر کردم .

 

خجالت خجالت خجالت منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت شرمنده اید شیعه شوید

  • با توجه به اينکه در تمامي منابع معتبر شيعه واقعه غدير به طور کامل همراه با وقايع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شيعه در زمينه سند واقعه غدير خودداري کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کرديم.
  • براي جستجوي بيشتر مي توانيد به کتاب" الغدير" علامه اميني مراجعه کنيد.
  1. اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227.
  2. اخبارالدول وآثارالاول:ص102.
  3. أربعين الهروي:ص12.
  4. أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338 و339 و389 و581-545 و681 .
  5. الارشاد: ص420.
  6. أسباب النزول:ص135.
  7. أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233.ج3ص92و93و274و307و321.ج4ص28.ج5ص6و205و208.
  8. الامامه و السياسه:ج1 ص109.
  9. أنساب الاشراف:ج1 ص156.
  10. البدايه و النهايه:ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338و344-349.
  11. بلاغات النساء:ص72.
  12. تاريخ بغداد:ج8ص290-ج7ص377-ج12ص343-ج14ص236.
  13. التاريخ الکبير:ج1ص375-ج2قسم2ص194.
  14. تاريخ الخلفاء:ص114و158و179.
  15. تفسير الثعلبي:ص78و104و181و235.
  16. تفسير الطبري:ج3ص428.
  17. تفسير فخر الرازي:ج3ص636.
  18. التمهيد(باقلاني):ص171.
  19. الجمع بين الصحاح:ص458.
  20. حياه الصحابه:ج2ص769.
  21. حليه الاولياء:ج5ص26و363-ج6ص294.
  22. الخصائص:ص4و49و51.
  23. خصائص النسائي:ص21و40و86و88و93و94و95و100و104و124.
  24. الخصائص(السيوطي):ص18.
  25. الخطط والآثار(مقريزي):ص220.
  26. الدر المنثور:ج2ص259و298.
  27. دول الاسلام(ذهبي):ج1ص20.
  28. ذخائرالعقبي:ص67و68.
  29. روضات الجنات(زمجي):ص158.
  30. سر العالمين(غزالي):ص16.
  31. سنن الترمذي:ج5ص591 .
  32. سنن ابن ماجه:ج1 ص43.
  33. سنن النسائي:ج5 ص45.
  34. سنن المصطفي صلي الله عليه و آله:ج1ص45.
  35. السيره النبويه(زيني):ج3 ص3.
  36. شرح نهج البلاغه(ابن أبي الحديد):ج1ص317و362-ج2ص288-ج3ص208-ج4ص221-ج9ص217.
  37. الشرف الموبد(نبهاني):ص58و113.
  38. شواهد التنزيل:ج1ص158و190.
  39. صحيح الترمذي:ج1ص32-ج2ص298-ج5ص633.
  40. صحيح مسلم:ج4ص1873.
  41. الصواعق المحرقه:ص25و26و73و74.
  42. طبقات ابن سعد:ج3ص335.
  43. العقد الفريد:ج5ص317.
  44. عمده الاخبار:ص191.
  45. الفصول المهمه:ص23و24و25و27و74.
  46. الفضائل(ابن حنبل):ج1ص45و59و77و111-ج2ص560و563و569و592و599-ج3ص27و35.
  47. فضائل الصحابه:ج2ص610و682.
  48. الکفايه:ص151.
  49. کفايه الطالب:ص13و17و58 و62 و153و285و286.
  50. کنز العمال:ج1ص48-ج6ص397-405-ج8ص60-ج12ص210-ج15ص209.
  51. الکوکب الدري:ج1ص39.
  52. مجمع الفوائد:ج9ص103-108و163.
  53. مختلف الحديث(ابن قتيبه):ص52و276.
  54. مروج الذهب:ج2ص11.
  55. مستدرک الحاکم:ج3ص109و110و118و371و631.
  56. مسند ابن حنبل:ج1ص84و119و180-ج4ص241و281و368و370و372-ج5ص347و366و370و419-494-ج6ص476.
  57. مسند الطيالسي:ص111.
  58. مصابيح السنه:ج2ص202و275.
  59. معارج النبوه:ج1ص329.
  60. المعارف(ابن قتيبه):ص58.
  61. معالم الايمان(دباغ):ج2ص299.
  62. المعتصرمن المختصر:ج2ص301و332.
  63. معجم البلدان:ج2ص389.
  64. المعجم الصغير:ج1ص64و71.
  65. المعجم الکبير(طبراني):ج1ص149و157و390-ج5ص196.
  66. مقاصد الطالب:ص11.
  67. مقتل الحسينعليه السلام(خوارزمي):ص47.
  68. مقصد الراغب:ص39.
  69. المنار:ج1ص463.
  70. مناقب الائمه(باقلاني):ص98.
  71. المناقب(ابن جوزي):ص29.
  72. المناقب(ابن مغازلي):ص16و18و20و22و23و24و25و224و229.
  73. المناقب(عبدالله شافعي):ص106و107و122.
  74. منتخب کنز العمال:ج5ص30و32و51.
  75. المواقف:ج2ص611.
  76. موده القربي:ص50.
  77. نزهه الناظرين:ص39.
  78. النهايه(ابن الأثير):ج4ص346.
  79. نهايه العقول:ص199.
  80. الوفيات(ابن خلکان):ج1ص60-ج2ص223.
  81. ينابيع الموده:ص29-40و53-55و81و120و129و134و154و155و179-187و206و234و284.
  82. الاصابه:ج1ص372و550-ج2ص257و382و408و509-ج3ص512-ج4ص80.
  83. الاستيعاب:ج2ص460.
  84. أشعه اللمعات في شرح المشکاه:ج4ص89و665و676.
  85. تفريح الأحباب:ص31و32و307و319و367.
  86. التمهيد و البيان(أشعري):ص237.
  87. الفتوح(ابن الأعثم):ج3ص121.
  88. التمهيد البيان(أشعري):ص237.
  89. ثمار القلوب(ثعالبي):ص511.
  90. الأعتقاد(بيهقي):ص182.
  91. تاريخ دمشق:ج1ص370-ج2ص5و85و345-ج5ص321.
  92. الجمع بين الصحاح:ص458.
  93. الشفاء(قاضي عياض):ج2ص41.
  94. أسني المطالب:ص4و221.
  95. انسان العيون:ج3ص274.
  96. الأنوار المحمديه:ص251.
  97. بلوغ الأماني:ج1ص213.
  98. البيان والتعريف:ج2ص36.
  99. التاج الجامع:ج3ص296.
  100. تجهيز الجيش:ص135و292.
  101. ذخائرالعقبي:ص67و68.
  102. الحاوي للفتاوي:ج1ص79و122.
  103. الرياض النضره:ج2ص169و170و217و244و348.
  104. السيره الحلبيه:ج3ص274و283و369.
  105. شرح المقاصد:ج2ص219.
  106. فرائد السمطين:ج1ص56و64و65و67و68و69و72و75و76و77.
  107. العثمانيه:ص145.
  108. مرقاه المفاتيح:ج1ص349-ج11ص341و349.
  109. مصابيح السنه:ج2ص202و275.
  110. المورود في شرح سنن أبي داود:ج1ص214.
  111. مقدمه ضروری در مراجعه به منابع تسنن

سنت


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در دو شنبه 23 شهريور 1398برچسب:,ساعت 16:49 توسط امیر علی عرفانیان |




الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82
جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی
امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک
سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی
قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش
به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53
شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319
سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم
نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم
دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف»
ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740
مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو
رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59
دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین
بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه
فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی
کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه
کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست